خواستم اینجا بنویسم شاید یکم سبک شدم😇
همیشه آرزو داشتم اون بالا بالا ها باشم و دارم و هدف بزرگی دارم و براش خیلی تلاش میکنم با درس خوندن که انشالاه هممون به آرزوهامون برسیم😍
ولی از خانوادم ناراضیم جوری شده که ....
بابام بعضی وقتا شیشه مصرف میکنه و این ماجرا باعث دعوا مامان بابام میشه که منی این همه آرزو دارم و تلاش میکنم نا امید میشم نکنین تروخدا .. به جای این کارا کمک کنین به بچهاتون تا به خواسته هاشون برسن🙃
حالا داداشم که عمه هام نمیدونم چکار کردن که نسبت به من و مامانم بدش کردن جوری که هر وقت من و مامانم میبینه اصلا محل نمیده در حالی که هر وقت ما رو میدید دست مامانمو میبوسید و....
مامانم فردا میره پیشه یه دعا نویس که ....
عمم خیلی ادم بدیه جوری شوهرش یه سال نگهش نداشت
حالا عقده هاشو سر این اون خالی میکنه
دخترشو میچسبونه به داداش من که مامانم حرص بکشه خونمون دعوا بشه
ولی هر وقت ما میریم خونه خالم که ماهی یه بار شاید بریم به مامانم میگن دخترشو میبره تا بندازه به پسر خواهرش (به قران اینطوری نیس) ولی دختر خودش باید ببینین وقتی داداشمو میبینه چکار میکنه البته عمم خودش میگه این کار بکن
حالا طوری شده که من از ترسم به پسر خالم حتی نمیتونم سلام بدم که فردا بابا و داداشم نندازن به جونم
اخه این درسته؟
من بخدا منظورم از این تاپیک این نیس که نمیزارن من برم به پسر خالم سلام بدم
منظورم اینه که چرا بدی های خودشونو نمیبینن ولی....💔