من همون دختری هستم که تو ۱۶ سالگی بهش تجاوز شد........مامان چرا به من باور نداری؟مگه دست خودم بود بهم تجاوز شد.......میدونم از اینکه منو به دنیا اوردی پشیمونی.........من عامل تمام بدبختیای تو هستم.........میدونم داداش دوقلومو بیشتر از من دوست داری.......مامان چرا منو مجبور کردی به خاطر تو تاپیک بزنم و چند کاربر بهم توهین کنن......ولی یه ذره منو تحمل کن قول میدم تنهات میذارم که راحت شی.......مامان چرا وقتی من مجرد بودم منو مجبور کردی بی بی چک بذارم فقط به خاطر اون حرف فالگیر........با اینکه منو دوست نداری ولی یه تار موی تورو با دنیا عوض نمیکنم......فقط قول بده به خاطر من گریه نکنی چون من تو این دنیا مسافرم......اگه مردم بیا این امضا رو بخون تا بفهمی من قصدم ناراحت کردن تو نبود کاشکی میتونستم بهت بگم چه قدر دوست دارم ولی تو به من شک میکنی به من اعتماد نداری.......
من آنگه که گردم به مستی هلاک به آیین مستان بَریدم به خاک/ بـه تـابـوتـی از چـوبِ تـاکـم کـنیـد به راه خرابات خاکم کنید/ بــه آب خــرابـات غســلــم دهــیـد پس آنگه برِ دوشِ مستم نهید/ مـریـزیـد بـر گـور من جز شـراب میارید در ماتمم جز رباب/مـغـنـی ، مـلـولـم٬ دوتـائــی بــزن به یک تائی او، که تائی بزن/ بزن چنگ در پرده ارغنون رهایم کن از چنگ دنیای دون /مبادا عزیزان که در مرگ من بنالد بجز مطرب و چنگ زن /تو خود حافظا سر ز مستی متاب که سلطان نخواهد خراج از خراب نزادی مرا کاشکی مادرم وگر زاد مرگ آمدی بر سرم که چندین بلاها بباید کشیدز گیتی همی زهر باید چشید🌤 گوا شیرگیرا یلا مهترا دلاور جهاندیده کنداورا کجات آن دلیری و مردانگی کجات آن بزرگی و فرزانگی کجات آن دل و رای و روشنروان کجات آن بر و برز و یال گران کجات آن بزرگ اژدهافش درفش کجا تیر و گوپال و تیغ بنفش نماندی به گیتی و رفتی به خاک که بادا سر دشمنت در مغاک
در یک شب از شب های زیبا خدا تورا در دستانمان قراررداد و مارو لایق تو دانست از ان پس تو به زندگیمان رنگ ومعناو مفهوم دادی...پسرمون دارا عشق زندگیه مامانو باباش یه مردادیه جذاب
از اونی که روزی ده بار میگفت دورت بگردم چخبر؟! هنوز داره میگرده یا تو اولین خروجی پیچید به بازی؟!:) گاهی اوقات حسرتِ تکرار یک لحظه،دیوانه کنندهترین حس دنیاست🥲
من آنگه که گردم به مستی هلاک به آیین مستان بَریدم به خاک/ بـه تـابـوتـی از چـوبِ تـاکـم کـنیـد به راه خرابات خاکم کنید/ بــه آب خــرابـات غســلــم دهــیـد پس آنگه برِ دوشِ مستم نهید/ مـریـزیـد بـر گـور من جز شـراب میارید در ماتمم جز رباب/مـغـنـی ، مـلـولـم٬ دوتـائــی بــزن به یک تائی او، که تائی بزن/ بزن چنگ در پرده ارغنون رهایم کن از چنگ دنیای دون /مبادا عزیزان که در مرگ من بنالد بجز مطرب و چنگ زن /تو خود حافظا سر ز مستی متاب که سلطان نخواهد خراج از خراب نزادی مرا کاشکی مادرم وگر زاد مرگ آمدی بر سرم که چندین بلاها بباید کشیدز گیتی همی زهر باید چشید🌤 گوا شیرگیرا یلا مهترا دلاور جهاندیده کنداورا کجات آن دلیری و مردانگی کجات آن بزرگی و فرزانگی کجات آن دل و رای و روشنروان کجات آن بر و برز و یال گران کجات آن بزرگ اژدهافش درفش کجا تیر و گوپال و تیغ بنفش نماندی به گیتی و رفتی به خاک که بادا سر دشمنت در مغاک