نه ببین بعضی چیزا خب خیلی تو فرهنگ یه خانواده جا افتاده. واقعاً گاهی مرد تقصیر نداره واقعا فکر میکنه باید اینطوری باشه.
چندسال زندگی کنی، خودتو بهش ثابت کنی که زن خوبی هستی در بقیه موارد، درست میشه اونم کم کم دیگه گیر نمیده
چیکار میکنه ؟
من والا هیچ زحمتی هیچ اذیتی براشون نداشتم
همیسه تعریف ادب و اخلاقم دارن خانوادش
ولی کار از همهچی مهم تره. به حرف شون بودن اولویته دیکتاتور هستن
ماهی یباز میرم عقد هستم برام یه چایی نمیارن و یه ارزش برام نمیذارن نه حالمو میپرسن نه مثلا هدیه نه محبتی چیزی . سرد و خسکم هستن
واااا دختر مگ دیوونه ای؟
همیشه اینو یاد بگیر عوض اینک واسه دیگران کارگری کنی زبونتو تقویت کنی
توام جوابشونو بده هر چی گفتن یه چیز بذار تو کاسشون تا خفه شن
مثلا بگو این نظر شماست من دوست دارم کارامو با حوصله انجام بدم
یا بگو من یا کاریو انجام نمیدم یا اگه انجام بدم براش وقت میذارم
تو به خاطر اینک اونا بگن عروسمون زرنگ میخوای خودتو هلاک کنی؟
سیاست یاد بگیر
منم تک عروسم تو ساختمون پدرشوهرمم جوری شستم گذاشتمون کنار ک جرات نمکنن بگن بالا چشت ابروعه چه برسه بگن بیا کار کن
الان اگه سینی چای و ببرم آشپزخونه بشورم 4نفر ازم تشکر میکنن
از این میسوزم برای اینکه خرابم کنن و دل فامیلاشون برا اونا بسوزه و من بد شم میگن تو چند روز اینجا موندن و کار برای ختم خالم رو لطف در حق ما دونستی !! شوهرم میگه بخاطر همینم جایگاهت چیه تو زندگیم ؟؟ ازم متنفر شده . درصورتی که ختم خالش دو ماه پیش بود و الان بحث مهمونی های دیگشون بود بحث توقعاتشون بود نه ختم. با اینکه همونم وظیفم نبود با اینکه عقدم رفتم یک هفته کلا سرپا مهمون راه انداختم با اب قند موندم
باید تو خواستگاری مطرح میکردن
قراره مادرشو بیاره سر من مثل بچها
هنوز عقدیم
منم قراره همینو بکوبم سرشون که الا بلا باید روز اول میگفتین و طی میکردین نه الان
هرچند مادرم پشتم نیس و تازه عروسای خانواده مادریم اصلا کمکی نمیدن ولی مجبورم خودم حقو بگیرم ب تنهایی
وای یاد خودم افتادم منم قبلا شرایطم اینطوری بود سوهرم میگفت وظیفته اما یروز بردمش پیش یه وکیل و براش توضیح داد که زن از لحاظ قانونی و شرعی هیچ گونه وظیفه ای نداره
یکم تغییر کرد و بهتر شد
اخه اینا به حاضر جوابیم حساسن
ولی حرفات سعی میکنم عملی کنم تا حالا بی زبون و بی حاشیه بودم
ولی حالا که پرروییو به اخر رسوندن و شوهرم پشتم نیس منم کلی حرف نوشتم فرستادم برای خواهرشون که شروع کننده این حرفای پشت سرمه و به همه میرسونه ولی با ادب و احترام اتمام حجت کردم
هر چی گفتنو با دلایل منطقی جواب دادم جوری که کم اوردن فقط میدونن بحث ختم خاله شون ترحم انگیزه اونو بهونه کردن تا مادرم و بقیه قامیل شون بگن داره زحمت اون کار کردن هاشو میذاره و بخث سر اونه !!!!!!!!
واای چه چیزایی برا شوهرت مهمه!!!تورو خدا یه جور جدا بشو ولی غرورتو نشکن ..اصلا حرفاشون منطقی نیس ..ینی چی بیا کمک ..
ببین فقط با اقتدار و سکوت پیش برو مطلقا نه زنگ بزن نه هیچی حتما برو سرکار وقتی میگه هزینه نمیکنم برات بگو اوکی خداروشکر دستم تو جیب خودمه مشکلی نیست . از طرفی فعلا فقط سکوت کن کم میاره بالاخره دیگه هم هرگز کوتاه نیا هرجا هم گفتن این کمک تو ختم رو لطف دونسته بگو البته خوب کمک کردن کلا لطفه و وظیفه نیست ولی فقط بحث ختم نبوده من باید استکان چایی روزانه شون رو هم گردن میگرفتم تا راضی بشن . یعنی تو اغراق کن بجای اینکه اونها اغراق کنن .
سعی کن شوهرتو وارد این خاله زنگ بازیا نکنی
هیچوقتم ناراحتی از خانوادشو وارد رابطه ی زناشویی‌تون نکن
پیامم نده ک مدرک جمع کنن علیهت
از رفت و آمد و زنگ زدن و میسجای زیادم به دور باش
شمارتو به هرکسی نده اصلا مخصوصا قوم شوهر
بعدم فکر کن ک جای درستت کجاست
مثلا تو پذیرایی کمک کن یا تو سفره چیدن ک جلو چشمه همه میبنن
ولی موقع ظرف شستن جیم بزن به بهانه مختلف مثلا زیر سفره تکوندن یا بچت یا برو یه کاری انجام بده تا مطمئن شی یکی دیگ داره ظرف میشوره
همیشه ام خواستی کمک کنی برو جلو اپن جوری ک بقیه ام بشنون بگو مامان کمک لازم دارین
اینجوری دیگ مادرشوهرا جرات نمیکنه بره بگه عروسم کارنمیکنه چون شوهرت دیده پشتت درمیاد
اگه ام بگه زرنگ نیست میتونی بگی خب کار کردن باید تو خونه یه نفر باشه یکی خوب کار میکنه مث عروس فلاتی یکی اخلاق خوبه مثل من
وای چقدر نکته گفتم🤣
