منم نماز نمیخونم متاسفانه
این یکی از تاپیکهای دختر گرانبهاست بخون کمکت میکنه
ای جانم
می فهمم چقدر حالت بد بوده
من این رو به زبون نیاوردم چون هرگز به خاطر آرامش دخترام نمیتونم به طلاق فکر کنم
و خیلی عاشق همسرم هم هستم
ولی متاسفانه روابط جوری پیش رفته که در اکثر موارد سرکوب شدم؛ عشق واقعا برای زندگی کافی نیست؛ پول هم کافی نیست؛ لازمه زندگی مشترک به نظرم اول عزت نفسه که برای من خیلی کمه
تلاش صبر
ممنون عزیزم..آره بچه ها رفتار ماهارو میبینن..ومثل خودمون میشن..باشگاهم دوست داشتم چند جلسه رفتم ..مهمون میومد یا کسی نبود بچه رو بزارم پیشش..ولی الان به خودم قول دادم هرجور شده هرمشکلی پیش اومد برم دوهفته ای که کامل میرم حتی بعضی وقتا بابچه میرم اگه شوهرم نباشه خونه وهیچ بهانه ای مانع نشده..حال روحی که خوب باشه آدم همیشه درست تصمیم میگیره وزندگیشو بهتر می‌تونه مدیریت کنه
جدی افرین منم دقیقا شوهرم خصوصیات ش مثل شوهر شماست بشدت سلطه گر یه دونه دختر دارم به خاطر اون تصمیم دارم عوض بشم فعلا تاپیکای دختر گرانبها رو دارم میخونم مشکلم اینه که از اول اعتماد بنس مو از دست دادم شوهرمم همه امور وتودست گرفته منم خودم مهندسم درامد دارم ولی اطرافم میبینم خانمای خانه دار چقد شوهراشون به حرف شون گوش میدن شوهر من انگار دوس داره منو پایین دست نگه داره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
30 ثانیه پیش
32 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
