قضیه ازین قرار هست که از ابتدای سال 98 تا به الان خانواده شوهرمو ندیدم. تو این مدت چندباری بهشون نیاز داشتیم که باز هم نیومدن. یکبار دقیقا قبل اینکه کرونا بیاد خواستیم بریم جشن دخترشون گفتیم یک روز اگر دیرتر بگیرین ما میایم باز هم تغییر ندادن. تابستونش شوهرم خودش رفت و گفت کرونا هست و منو نبرد.از دوباره الان میخواستیم بریم میگه ما داریم میریم روستا.واقعا اون خونه ای که تو روستا دارن مخروبه ست. خونه تو شهرش نوسازه. یه 100 داشت فروخت 200 متری ساخت. بعد میگه بیاین روستا!