با این که میدونم دلیلش چیه. بعد همش توی مغزم بهش فکر میکنم نمیدونم چکارکنم . این یه بیماریه؟
زمانی که فرزندم را در آغوش کشیدم بند بند وجودم سرشار از او شد و تمنای دوست داشتنش تمام جانم را فراگرفت. رویای فردا را پیش چشمانم دیدم و غم هایم را به شب سپاردم تا نسوزد.