بچها من امروز مشاوره کنکور داشتم بعد رفتم تو یه اتاقی امتحان دادم
وقتی اومدم بیرون تو سالن دوتا منشیه داشتن باهم حرف میزدن پیرمردی هم اونجا وایساده بود(مسئول آموزشگاهه)
یهو دیدم لامپ اتاقه روشنه برگشتم خاموش کردم اومدم بیرون،پیرمرده گفت سلام
اهمیت ندادم دوباره گفت سلام منم برگشتم با صدای رساااا و بلند گفتم سلام
بعد دیدم منشیه با تعجب نگاه میکنه و با کناریش ریز ریز میخندن😐😂پیرمرده هم روش کرد او ور گفت سلام مهندس داشت با تلفن حرف میزد😖😂سریع برگم گذاشتم رو میز رفتم بیرون