خب بچه ها من کتاب شوهر آهو خانومو تا نصفه خوندم بعد ولش کردم...چرا؟خب الان میگم
ببینید قصه داستان خیلی حرص درار بود قصه یه آهو خانومی بود که یه خانوم مهربون بود شوهرش سید میران که نونوا بوده و تا حدودی پول دار
باهم زندگی خوبی داشتند و چهارتا بچه تا اینکه یه همای چندشی پیدا میشه که طلاق گرفته بوده دام پهن میکنه برای سید میران ینی شوهر آهو خانوم اونم خر میشه آهو خانومم به شک هایی میکنه من تا اینجا خوندم و دیگه ولش کردم وخیییلیی طولانی هم هست هشتصد صفحه است اگه خوندید به منم بگید تهش چی شد
خب راجب نویسنده اش که آقای علی محمد افغان هستن و داستان نویسی رو با شوهر آهو خانوم شروع کرد و حسابی ترکوند الانم تو امریکا زندگی میکنه