تاحالا شده خیلی بترسین دلیلش چی بوده

زیزیزوزو

عضویت: 1399/10/05

تعداد پست: 16195

من زمان مجردیم حتی شب تاصبح هم تنها مونده بودم نمیترسیدم اما یبار مادرشوهرم بیماری سرع داشت  تشنج کرد ازاون موقع ترس روم مونده دیگه حتی روزام باهاش نمیتونم تنها باشم باهاش چون تاحالا ندیده بودم وگرنع شاید ترس نداشت

لایک نکنید                      

1400/09/14

|

10:09

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

tanha82

عضویت: 1398/11/05

تعداد پست: 8798

تصادف کرده بود ماشبن داااااغون شده بود ب حدی ک اوراقی فروختش دیگه قابل تعمیر نبود خدا رحم کرد  ...

الهی..خدا ان شاالله شفا بده..واقعا صحنه بدی دیدید

به حباب نگران لب یک رود قسم،و به کوتاهی آن لحظه که شادی گذشت،غصه هم میگذرد......

1400/09/14

|

10:27

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

ستاره1234

عضویت: 1396/12/14

تعداد پست: 7409

داداشت؟؟؟ وای بچه هم داشت 

نه ، بابام فوت کرد

«الحمدللَّه الذی جعلنا من المتمسّکین بولایة امیرالمؤمنین و الائمّة علیهم السّلام

1400/09/14

|

11:27

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

مهساtiktak

عضویت: 1400/06/12

تعداد پست: 1307

نه ، بابام فوت کرد

آخی خدا بهتون صبر بده 

خدا رحمتش کنه

1400/09/14

|

15:11

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

ستاره1234

عضویت: 1396/12/14

تعداد پست: 7409

آخی خدا بهتون صبر بده  خدا رحمتش کنه

ممنون عزیزم خدا اموات شما رو بیامرزه. 

«الحمدللَّه الذی جعلنا من المتمسّکین بولایة امیرالمؤمنین و الائمّة علیهم السّلام

1400/09/15

|

08:44

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب