2777
2789

سلام بچه ها

یه پسره ای هست من روش کراش دارم اونم حس میکنم داره ولی مطمئن نیستم بعد اینم بگم که هم رشته ای هستیم تقریبا(اون پزشکه من دارو)شمارمو گرفته بود باهام هماهنگ میکرد که کی باید برم و اینا بعد هفته قبل یه مشکلی پیش اومد برام بهش پیام دادم گفت شنبه هفته بعدش باهام هماهنگ میکنه از نزدیک معاینه کنه کلا همیشه شنبه ها باهام هماهنگ میکرد با اس ام اس ولی یهو جمعه شب ساعت یازده پیام داده بود تو واتساپ که من فردا نیستم و باهات برای دوشنبه سه شنبه هماهنگ میکنم منم امتحان داشتم اصن آنلاین نبودم خلاصه کلا پیامشو سین نزده بودم دیگه خودش فردا زنگ زد واسه هماهنگی و اینا (ولی اصلا سابقه نداشت واتساپ پیام بده بعدم آخه اینم شد حرف که حالا باهات هماهنگ میکنم خب یه اس میداد هماهنگ میکرد مث همیشه  این که دیگه گفتن نداره)یا دفعه قبل براش نتیجه آزمایش فرستادم قشنگ داشت چتو کش میداد با یه سری نشونه دیگه خلاصه بخاطر همینا من فک میکنم اونم کراش داره ولی مطمئن نیستم حالا دفعه قبل یه ماه پیش برام آزمایش نوشته بود من الان انجام دادم ولی نگفت که نتیجشو براش بفرستم (همیشه میگفت)حالا بنظرتون بفرستم یا نه؟بعد چی بگم که  سر صحبت باز بشه؟؟؟    

یا اصلا هیچی نفرستم آخه نگفته که بفرستم یوقت کوچیک نشم  

نه نفرست وقتی نگفته ضایعست

مثل خون در رگ های من          محترم باشیم                                                                           گریه کردیم دوتا شعله‌ی خاموش شده، گریه کردیم دو آهنگ فراموش شده، پر کشیدیم بدون پر زخمی باهم، عشق بازیِ دوتا کفتر زخمی باهم، زندگی حسرت یک شادی معمولی بود، زندگی چرخش تنهایی و بی‌پولی بود، شعر من مزه‌ی خاکستر و الکل می‌داد، شعر من را وسط زندگی‌ات هول می‌داد، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم، نگران بودی اندوه تو خاکم بکند، نگران بودی سیگار هلاکم بکند، نگران بودی این فرصت کم را بکشم، نگران بودی یک روز خودم را بکشم، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم، آه بدرود گل یخ زده‌ی بی‌کس من، آه بدرود زن کوچک دلواپس من، بغلم کن غم در زخم شناور شده‌ام، بغلم کن گل بی طاقت پر پر شده‌ام، بغلم کن که جهان کوچک و غمگین نشود، بغلم کن که خدا دورتر از این نشود، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز