اخه میدونی منو مامانم تو خیابون داشتیم رد میشدیم یهو ی پیره مرده جلومونو گرفت گفت ی پسر دارم اینجوری دوتا خواهر داره کلیم ازش تعریف کرد از هیکلو قیافشم تعریف کرد مامانم راضی بود ولی چون ۱۸ سالم بود و میخواستم درس بخونم رد کردم بعد اونم اصلا خاستگار برام نیومد تازه خوده پیره مرده هم تو بیمارستان کار میکرد حقوق داشت ب قول مامانم تو پیریشون محتاج پول پسرشون نمیشدن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
