بعد اونوقت دعوت میکنم میگم بیاین خونمون میگه اوووووو راهتون خییییلی دوره
میخواستم بگم چطور پارکینگتون اینجا باشه دور نیست
برای مهمونی دوره !!!
این همه سال ما اومدیم خونتون و حتی تفریح هم میومدیم نزدیک خونه شما یه بار گفتیم دوره خونتون ؟؟!!!
خب دختر خوب بهتر حوصله داری وقت و بی وقت بیان دم خونت ؟؟من خودم خدایی سختمه یکی بی هوا بیاد خونم دوست دارم آماده باشم ....
دقیقا
حتی یک بار
حتی یه دفعه هم پیش اومد ک ما فهمیدیم اومدن و‌دیدیمشون
یعنی من تو خونه بودم و مادربزرگم و بابام اینا خونمون بودن
بعد اینا باطری ماشینشون خراب شد
هرچی بیچاره مادر بزرگم اصرارشون کرد نیومدن بالا
همسرم کلییییییی اصرار کرد نیومدن بالا
حتی براشون بستنی فرستادم پایین
شوهر من دوساعت دنبال کارشون بود و جاریمم کل اون تایم و وایساده بود تو خیابون حتی تا جلوی در نیومد یه سلام بکنه یه تشکر بکنه
هیچی
منم از ناراحتیم گفتم به درک مهمونامو بچه کوچیکمو بذارم برم پایین ؟؟؟؟!!!!
وقتی اندقر ارزش قائل نمیشه حتی تا جلوی در بیاد برای احترام من برای چی خودمو سختی بدم براش
اتفاقا دفعه ی پیش خودش زنگ به شوهرم دعوت کرد جای من
مشکل اینه ظاهرش انقدرررررررررر مثبت و خوب و مهربونه که عمرا هیچکس حق نمیده به من و ازش طرفداری میکنن
منم خوبما ولی اون انگار یه چیز دیگس براشون
من منکر با محبت بودنش نیستم ولی پس این کارش چیه
علنی داره بی احترامی میکنه
