خب الان اصلا نگید
بزارید یه کم حال پدرت بهتر بشه
تازه از بیمارستان اومده
مطمعنا ضعیفه
بزارید بگذره چند روز
بهش بگید دکترا گفتن حال خوبی نداره الکی
اره عزیزم دو دوزشو زده بود. داییم کلی رعایت میکرد چون مشکل قلبی داشت میترسید. تازه بخاطر واکسن زدنش هم خودش هم ماها یکم از نظر روانی اروم شده بودیم که خدا رو شکر واکسنشو زده دیگه. با وجود واکسن بازم خیلی رعایت میکرد ولی اخر این ویروس لعنتی جونشو گرفت. به خدا داریم دق میکنیم داییم تو بیمارستان خیلی اضطراب داشت ما هی بهش تلفنی امید میدادیم اما اخرم از دستمون رفت
بمیرم بمیرم من براشون بچه خالمم ۵ساله س روزه مرده دارم دیوونه میشم خدایاااا استخرغرق
ما همه اینا رو بهش گفتیم ولی نمیتونیم دائم گوشیو بگیریم ازش. دکتر خودش گفت ببریدش خونه بهش بگید. بابام خیلیییی پیگیره داییمه امروز میخواست زنگ بزنه از زنداییم حالشو بپرسه مامانم نذاشت. من مطمعنم مطمعنم اگه نگیم خودش یهو میفهمه از شناختی که از بابام دارم.
از طرفی مامانمم احتیاج به سوگواری داره ولی بخاطر بابام دائم تو فشار روحیه. به خدا نمیدونم چیکار کنم
تولدش بودبردن شمال ویلااستخردار بچه اصلامیترسیده نمیرفته توی لحظه خداچشم ۵نفروکورکرده یدفعه دیدن بچه برعکس رواب شناوره بمیرم براش بمیرم انگارلیزخورده سرش زخمی بوده بیهوش شده رفته تواب
روز و تاریخ و ساعت تولدش بچه مردش
میگن قبل رفتن شمال بچه رفته زیرماشین قایم شده گفته من میترسم همه تعجب کردن
الهی بمیرم براش من بمیرم داقونیم هممون
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
39 ثانیه پیش
39 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
