خونه برادر رو تو اولویت میدونن تا خونه داماد..آره ولی برام سخت بود همون اول بگم4ماه با دوتا بچه شام درست میکردم که صبح باخودش هم غذا ببره سالاد درست میکردم براش..یعنی به خاطرش غذای ساده درست نکردم براشام..ولی بچه کوچیکم گریه میکرد حال نداشت یکم بلندش کنه دو دقیقه میگرفتش میگفت کارت تمام نشد بیای بگیریش اون موقع ۳ماهش بود وقتی اومد.
ولی در هر حال حق کاملا با تو هستش ، گذشت زمان رفتار اونا رو هم عادی میکنه
آره درست میگین راحت نبودم رو در رو بگم ولی یه بار که خواهرای شوهرم مهمان بودن داشتیم تصویری صحبت میکردیم با یکی دیگه شون مادر شوهر خواهرشوهرم گفت چکار میکنی خواهرشوهرا دورَت کردن لبخند زدم همون مجرده گفت من از خدامه همچین خواهرشوهرایی داشته باشم..منم گفتم خاله بهش بگو یکم بچه رو بگیره گفت من اصلاً بچه بلند نمیکنم..گفتم به خاطرت دارم غذا درست میکنم گفت چقدر دلت پره..اون یکی گفت صبحها غذا درست کن..گفتم شبا خواب ندارم پسرم بدخواب بود و گریه میکرد صبح یکم استراحت میکنم..
پس خوب کاری کردی ادم وقتی یه جا میره باید بدونه هر خونه ای برنامه ای داره نظمی داره و باید کمک کنه اگه کمک حالت خوب چه بسا استقبال هم می کردی
الان عذاب وجدان نداشته باش تو کار درست رو انجام دادی خودش که ازدواج کنه متوجه یه سری مسائل میشه
خیالت راحت باشه کار اشتباهی اصلا نکردی
ممنونم😘
آره اصلاً کمکم نبود فقط اتاقشو مرتب میکرد یه بارم گفت دیگه راحت شدی از تمیز کردن این اتاق..ظرف هم فقط دوبار برام شست اونم بعد بارداریم که شوهرم ازش خواسته بود کمکم کنه بهش گفته بود بچه ها گریه میکنن بلندشون کن..گفته بود باشه ولی..
از حق نگذریم باید کمکت میکرد توی کارایه خونه ...یا کمکت میکرد تویه بچه داری اگرم وقت نمیکرد بالاخره سعیشا باید میکرد کاره اون زشت بوده...ولی بااین حالم حق دارن ناراحت بشن چون خونه برادر نسبت به خونه داماد در اولویته...بازم میگم اول اون کارش بد بوده بعدم شما
باید شوهرتون باهاش حرف میزد یا به مادرش میگفت تا باهاش حرف بزنه که حالا که اومده اونجا عضوی از اونجاس باید توی هرکاری کمک کنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
