همسایه مامانم اینا اون قدیما ۳ تا بچه داشت ، یه دختر و دوتا پسر ، چهارمی رو که باردار شد دوست داشت دختر بشه ، که دوتا دختر باشن و دوتا پسر... چهارمی دختر شد ولی خب به هر ۴تا بچههاش به یه اندازه محبت میکرد...
فکر کنم دو سال پیش بود درموردش تاپیک زدم که همین دختر آخریش چطوری مادره رو گرفت به باد کتک و داغونش کرد...
یه وقتایی بی محبتی به یه جنسیت ، یه وقتایی محبت افراطی به یه جنسیت گند میزنه به تربیت اون بچه... حالا این دختر همسایمون معلوم نبود دردش چیه
ولی همهچی به تربیت بستگی داره... الآن برادر من روزی چندبار میره خونه مامانم اینا بهشون سر میزنه... اگه مامانم خونه نباشه برادرام مدام بهش زنگ میزنن ، هر یکی دو ساعت زنگ میزنن...هم اونی که متاهله ، هم اونی که مجرده...مامانم بیمارستان بود زنداداشم نذاشت من شب بمونم پیشش ،خودش موند، اینو واسه اونایی نوشتم که همش میخوان بگن پسر بَده🤪 ما واسه همه خوب میخوایم ، دعای خیر میکنیم ، خیلی زشته که میبینین یکی پسر دوست داره میاین بدترین آینده رو براش متصور میشین... والا تو نی نی سایت همه مردا به قول شما بچه ننه هستن که همیشه ور دل مادرشونن ، ولی اگه خانوما اینجوری باشن میشه وفاداری🙄 چقد حرفام طولانی شد ، امیدوارم هرچی خیرِ واسه همه پیش بیاد.