سلام.من دیشب سریه حرف خیلی بی ارزش باشوهرم بحثم شد.چون میدونست چندروزه حال روحیم خرابه توقع داشتم کوتاه بیادولی انقدرکشش دادکه تاصبح داشتیم بحث میکردیم وهیچکدوم نتونستیم بخوابیم.صبح رفت سرکاروظهرکه براناهاراومدخیلی گرفته بودمنم هی سربه سرش گذاشتم وشوخی کردم که آشتی کنه(بزرگترین عیبم اینه که اصلاطاقت قهرندارم ونمیتونم یه ساعت باکسی قهرکنم مخصوصاشوهرم)اولش توقیافه بودامابعداونم کوتاه اومدولی بازداشت میرفت سرکاریه حرفی زدکه خیلی به هم ریختم ازعصباتیت قسم خوردم تاعصری که برگرده یه بلایی به سرخودم میارم.امااون خیلی راحت رفت سرکار.خیلی دلم گرفته یعنی جون من اینقدرواسش بی ارزش بود؟؟😢😢😢