مامان بابام دعواشون شد بابام حرف های زشتی به مامانم زد
مامانمم میخواست قهر کنه بره . انقدر تو گوشش خوندم نرو . اگه بری بابا دیگه دنبالت نمیاد مجبور میشی خودت برگردی اصلا جایی رو نداری بری گوش نداد حتی دعوامم کرد
مادربزرگ پدریم خونه ماست. دیروز که دیده مامانم داره ساک جمع میکنه بره به بابام خبر داده بابامم زنگ زده که هرجا میخوای بری برو بچه های منو حق نداری ببری . رفتی هم دیگه برنگرد. مامانمم قبول کرد که نره
بهش میگم چرا من گفتم قبول نکردی حتما باید ضایع میشدی تا نری دوباره باهام قهر کرده . آبرومون رفت جلوی عموها و زن عموها نه ؟!