در راستای تاپیک قبلیم امروز رفتم لباسو پس دادم بنده خدا هنوز حرف تو دهنم بود پولشو داد ،
ارونطرف نصف اون پولو رفتم واسه بچه ها یه قطار بزرگ خریدم
اونقدررر طفلیا ذوق کردن که از صبح تا همین یه ساعت پیش داشتن باهاش بازی میکردن و از ذوق قهقه میزدن😍
شوهرمم که اومد دوسه بار به در گفتم که دیوار بشنوه،ادم واسه کسی باید خرید کنه لیاقت داشته باشه
از دیدن ذوق و شوق بچه ها و خنده هاتون خیلی حالم بهتر شد،😍😍