سلام.
شبتون بخیر.
یه مسئله ای ذهنم رو درگیر کرده، ممنون میشم نظرتون و یا اگر تجربه ای دارین، تجربهتون رو در اختیارم بذارین.
من خودم الان قصد ازدواج ندارم ولی خب بعضی وقتا بهش فکر میکنم: ))
اولین چیزی که به ذهنم میاد اینه که من به هیچ عنوان نمیتونم با کسی زندگی کنم که فکر میکنه صرفا به خاطر مرد بودنش از من بیشتر میفهمه، قدرت زندگی باید دست اون باشه و یا به قول معروف رئیس همیشه اون باشه و به نظرات، باورها و علایق من اهمیت نده.
از طرفی من خیلی از خانوم ها رو دیدم که وقتی حرف از شروط ضمن عقد میزنن یه سری از آقایون در جواب میگن که باید پا به پای مرد کار کنن و یا چمیدونم خرج خودشونو ، خودشون بدن.
این اصلا برام قابل درک نیست که یه نفر بخاطر دادن حقوق انسانی یه نفر براش شرط بذاره و فرق بین حقوق برابر و وظایف برابر رو متوجه نشه.
زن و مرد هیچ وقت نمیتونن وظایف برابری نسبت به هم داشته باشن ولی همهشون میتونن دارای حقوق برابری باشن چون در درجه ی اول یک انسانن.
اینکه یه مرد بتونه در حد توانش ، آرامش و نیازهای یه زن ) که خب بخشی از اون نیاز ها قطعا مالی هستن) رو برآورده کنه واقعا وظیفه اش توی رابطه نیست؟
چجوری هیچ درکی از مادر شدن و مسئولیت سنگینی که روی دوش یک زن میفته ، ندارن و تازه توقع دارن که پا به پا شون کار کنی و خرج خودتم بدی؟
راستش من فکر میکنم هیچ وقت نتونم توی این جامعه ی زن ستیز ازدواج کنم :)))