عزیزم خودتو ناراحت نکن همه مردها خیانت میکنن منم مچ شوهرمو دو هفته پیش گرفتم انقدر گریه کردم دیگه داشتم کور میشدم زجری که من کشیدماااا استخونامو پودر کرد انقدر مشروب خوردم کبدم داشت از کار میفتاد ولی بعد دو هفته که کارم به دکتر اعصاب کشید اونجا بود که فهمیدم شوهرم ارزش این همه ناراحتی و زجر کشیدنم و نداشت منم تو فکر طلاقم حتی وکالتم دارم ولی چون با شوهرم حساب و کتاب مالی دارم نمیتونم جدا بشم تا یک سال دیگه و اینکه تصمیم دارم همه جوره تیغش بزنم از نظر مالی و اینکارم دارم میکنم تا بعد طلاق راحتتر زندگی کنم نهایت یک سال زندگی ما ادامه داره میخوام سینه هامو عمل کنم کامپوزیت کنم هزینه اینا رو ازش بگیرم گوشی جدید بخرم طلاهامو اضافه کنم بعدم شوتش میکنم بره خودمم فقط با دوستام میرم عشق و حال میکنم خدا رو شکر بچه ندارم