[QUOTE=214883998]همین یه نفر تو فامیل نیمه عریان ظاهر میشه؟بعید میدونم! بنده فقط از این جهت که گفتین همسرم این خصوصی ...[/QUOTE
فقط این خانوم و خواهرش اینطورین بقیه محجبه نیستن ولی ظاهرشون بدون جلب توجه و تیپهای خیلی معمولی دارن.
شوهرم قطعا قبول نمیکنه ک ب این دلیل جایی نریم چون معتقده هرکس موظفه خودشو نگه داره و مراقبت کنه چون تو جامعه کلا زیاده همه‌جور آدمی
ب هرحال ممنون از راهنماییتون
الان خیلی وقته ب شوهرم چیزی نمیگم ولی اون اوایل کامل خودمو لو دادم ک چقدرمتنفرم از دخترخالش و کاراش (میدونم شایدنباید میگفتم ولی چاره‌ای نبود )ک البته همسرم چون فهمیده بود حساسیت منو کم کرد و سوءاستفاده نکرد از نقطه ضعفم
اسی برو تاپیک اخرمو بخون در همین رابطه هست امیدوارم بهت کمک کنه البته اونروز عصبانی بودم چرت و پرتم وسطش نوشتم ناراحت نشو
مرسی عزیزم ممنون ازلطفت خوندم جسورانه وباشهامت نوشته بودی
فقط اینکه مشکل من اینه ک کاری نمیکنه ک علنی باشه حالشو بگیرم منظورم اینه ک اگه پیامی بده یا کاری کنه آبروشو میبرم ولی خب یه سری رفتارا میکنه ک اگه بپرم بهش همه میگن مگه چیکار کردههههه توحساسی وآخرش متهمم میکنن ب تهمت زدن بعداز اینا گذشته شوهرم همش میگه چیزی بهش نگی پدرومادرم خم ب ابروشون نیاد ناراحت نشن چون خیلی مامان باباش برامون محترمن ازبس ک باهامون خوبن ولی خب اگه لازم بشه ب اونام توضیح میدم
ببین اسی خودمومثال میزنم برادرشوهر دوسال ازشوهرم کوچیکتره اینقدبامن سنگین تامیکنه من خودمم خجالتی ام ولی دوست داشتم خونم که میان باهاشون راحت صحبت کنم فقط بامن درحدسلام واحوالپرسی وخداحافظی چندباری حرف زدم که سرحرف وشوخی بازشه بخدا اینقدسنگین جواب داده یاحواسشوپرت کرده طوری که من ضایع شدم واحساس حقارت کردم یجورایی ازش بدم اومد حالاشوهرمن اینقدپرحرفه وبا جاریم گرم میگیره سر سفره نمیزاره یه لقمه,غذا راحت بخوره ازبس سوال پیچش میکنه یاشوخیای ناجور حتی راجب شیردادن بچشو واینکه چی بخوره که سینش پرشیربشه.. راجب چاقی ولاغریش اینام صحبت میکنه .چندباربهش تذکردادم میگه توبد دلی فک کردی منظوری دلرم گفتم کاش یکم سنگینتربودی از برادرت یادبگیر,منظورهمه چی بستگی به مرد داره
اولا ک ماهمیشه باهمیم اما وقتیم ک مثلا رفتم اتاق یا آشپزخونه شوهرمو بدون اینکه بفهمه زیرنظر داشتم بعد اصلا بحث دخترخالش نیست شوهرم کلا ب خانومای خیابون یا هرجای دیگه‌ای هم نگاه نمیکنه دیگه بعد ۵سال زندگی میفهمم شوهرم چجور آدمیه و ایراد از شوهرمه یا یکی دیگه.شمااون خانومو ندیدین خیییلییی بااعتمادبنفسه اصلا از رو نمیره
میدونم چی میگی عزیزم .ببین من این اعتمادو ب شوهرم یه روزه بدست نیوردم .شوهرم خییییلییی سنگینه طوری ک خواهرام ک با دامادای دیگمون راحتن اصلا باشوهرمن بجز سلام و خداحافظ بخودشون اجازه نمیدن صحبت کنن
همسرم کلا آدم کم‌حرف و سرسنگینیه وچون قاضیم هست بخاطر همین دیگه اصلا با کسی صمیمی نمیشه چ برسه بااون خانوم....ولی اون خانوم احساس میکنه شوهر من سهمش بوده بهش نرسیده حالا میخواد سهمشو مطالبه کنه ازمن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
