امروز بعد ظهری ساعتای 4 سرو صدا میاد مامانم میره تو کوچه ببینه صدای چیه میبینه مردم اهل کوچه ریختن خونه یکی از همسایه ها دیشب مرده زنش و انقد کتک میزنه سیاه و کبودش میکنه بچه هاشم میکنه تو اتاق از صدای اه و ناله بچه هاش مردم میرن تو میبینن مرده با تبر سره زنش و زده بچه های طفلکش نا نداشتن ازبس داد و بیداد کرده بودن اتاقشون زیر زمینی بوده صدا به ندرت می اومده که شنیدن کمک میخواستن دوتا دختر 8 و 5 ساله با یه پسربچه 10 ساله پدره فرار کرده خدا لعنتش کنه مامانم برام گفت هنوز قلبم تند تند میزنه از این حجم از وحشی بودن چطور دلش اومده آخه تازه یه ماهه اومدن تو اون محل زیادم بیرون نمی اومدن که مردم بدونن چطور خانواده ای هستن