ما با خانواده شوهرم تو یه ساختمونیم الانم ک دیگه کولرا خاموشن و صداها واضح شنیده میشن، من کمپوت سیب درست کرده بودم واسه مامانش اینا هم گذاشته بودم ک ببره واسشون شوهرم تازه از سرکار اومده بود غذا خوردیم اینا گفت بده ببرم براشون،رفت بعد من خیلی اتفاقی شنیدم پدرش بهش میگه خانوم بیچاره ک خوبه چرا هی عیباشو میگی شوهرمم گفت نه ولی مثلا یکی بزرگتره خب تجربش بیشتره یه همچین چیزی حالا کم و زیاد نمیدونم،شوکشدم چون الان چند روزه با هم خوبیم و مشکلی نداریم ولی نمیدونم چرا شوهرم همش میخواد منو جلو خانوادش بد جلوه بده و بکشه پایین،این کارشو چندباره دارم میبینم ک میخواد منو کمتر از چیزی کهستم جلوه بده،واقعا دو روئه،قبل اینکه ببره براشون گفت ببرم هنرای زنمو نشون بدم پز بدم با این کمپوتی ک درست کردی،بعد رفت پایین اینجوری،یه درصدم احتمالش هست منظورشون کسی دیگه باشه یعنی؟یا اشتباه شنیده باشم؟فکر نمیکنم واقعا
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
مطمئن نیستم ولی اگه نفهمم منظورش من بودم یا نه زندگیم تلخ میشه و ازش بدم میاد از طرفیم ادمی نیست ک ...
ببین بهش یه دستی بزن مثلا بگو اون شب من شنیدم با مادرت چی گفتین اگه رنگش پرید یا مثلا یه همچین چیزی اونوقت به روش بیار اگه خیلی عادی بود سعی کن بپیچونیش