2777
2789

۲سال پیش‌..

من خانوادم فهمیدن بابهروزم...سختگیریاشون نسبت بهم شروع شد..تامدتی نمیتونستم برم بیرون پیشش..

من کلاسام تایمش جوری بود ک ساعت۱۰  نهایت ۱ تموم میشد..

بهروز کارش ساعت۳ ظهر تموم میشد تا دانشگاه منم نیم ساعت..۴۵دیقه راه بود...

کلی ب بهروزالتماس میکردم ک میمونم تودانشگاه بعدبیااونجاببینمت..

اجازه نمیداد بمونم‌..

میگفت اگ یه پسری بهت تیکه بندازه چی..

دردش بجونم...چقددلم واسش تنگ شده...😓😓

بچه ها تاازدانشگامیومدم از قدم ب قدمم براش توضیح میدادم...ینی اگ دانشگاه ها باز بشه قدم به قدمم خاطرس...😓😓

خدایا من به دستات خیره شدم خودت معجزه کن...💕♥️
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز