ما شهرستاب بودیم پدرشوهرم گوسفند سر بریدم مادر شوهرم امدنی تویه پلاستیک گذاشت داد اونجا غذاباگوشت مرغ درست میکردن برادرشوهرم گفت جیگرش اونجا بودیم بزارید بخوریم شب جیگر سفید درست کرد منم توقع نداشت گوشت بده امد خونه باز کردم دیدم چهار پارو گذاشت یه استخون بود چند تیکه دنبه خیلی بهم برخورو چیکار کنم