2777
2789
عنوان

غضنفر

530 بازدید | 8 پست
غضنفر زنشو بدجوری می زده، ازش می پرسن چی کار کرده که می زنیش؟ می گه اگه می دونستم که می کشتمش!
***

یه روز غضنفر با دوستاش می خاستن پارتی بگیرن تو یه اتاق دو تاشون مى رقصن، یکیشون هم میگه: سبز – آبى – قرمز ازش می پرسن چرا این جورى می گى؟ میگه من راقص نورم!
***

غضنفر در خونش رو رنگ می کنه، بجه هاش گم می شن!
***

از غضنفر می پرسن چه جوری بستنی کیم می خوری؟ می گه می ذارمش لای نون، سیخشو می کشم بیرون!
***

از غضنفر می پرسند: می دونی چرا غواص ها به پشت می پرن تو آب؟ می گه: چون اگه به جلو بپرن می افتن تو قایق!
***

غضنفر می ره عیادت یکی از دوستانش، وقتی می خواد بره به اقوام دوستش که اونجا بودن، میگه: این دفعه مثل دفعه قبل نکنید، که مریضتون مُرد و منو خبر نکردیدها!
***

غضنفر از صدای جیرجیرک خوابش نمی برده، جیرجیرکه رو روغنکاری می کنه!
***

مادر به پسرش: هیچ خجالت نکشیدی این همه کیک رو تنهایی خوردی، اصلاً هیچ به فکر خواهرت بودی؟
پسر بچه: آره مامان همه اش به فکرش بودم، که نکنه یک دفعه وسط خوردن کیک سر برسه!
***

از غضنفر می پرسن واحد کمتر از مثقال چیه؟ میگه چس مثقال!
***

غضنفر می ره تماشای رقص باله از اول تا آخرش خواب بوده. بعد ازش می پرسن چه طور بود؟ میگه آدمای خیلی خوبی بودن. دیدن من خوابم، رو نوک انگشت راه می رفتن!
***

به غضنفر میگن پاشو سحره. میگه بزار بخوابم.خودم فردا بهش زنگ میزنم
***

به غضنفر می گن نظر شما راجع به ماه رمضان چیه ؟ می گه والا خیلی خوبه فقط یه ذره زولبیا بامیه اش رو زیاد کنن بهتر می شه !
***

به غضنفر میگن با آش جمله بساز میگه محمدی اش صلوات !
***

به غضنفر می گن: سگتون بچه ی ما را گاز گرفته. می گه: اولا سگ ما گاز نمی گیره. دوما سگ ما همیشه بسته است. سوما ما سگ نداریم!
***
خدای من ، همه مردم شکر نعمت های تو را می کنند، اما من شکر بودنت ، خدایا تو نعمت منی .خدا جون بابت همه چیز ممنونم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

زنی که عاشق داریوش بود
زنی به پیش داریوش کبیر آمد بدو گفت که من شیفته رویت و کلامت شده ام وعاشق شما هستم.
داریوش او را چنین گفت :
ای زن بهر تو که به این زیبایی هستی و با این همه کمال من را لایق تو نیست
تو باید با برادر من که خیلی زیباتر و با کلامی پارسا تر سخن می نماید ازدواج کنی
که در حال حاضر پشت سر شما ایستاده است
زن برگشت و به پشت سر خود نگاهی انداخت و کسی را ندید
داریوش به زن گفت :
تو به درد من نمی خوری چون اگر به گفته خود عاشق من بودی هیچگاه پشت سر خود را نگاه نمی کردی
خدای من ، همه مردم شکر نعمت های تو را می کنند، اما من شکر بودنت ، خدایا تو نعمت منی .خدا جون بابت همه چیز ممنونم
سلام نهال جون انداختن فذدا عملش رو ساعت 9 صبح عزیزم مرسی که احوالشو پرسیدی
خدای من ، همه مردم شکر نعمت های تو را می کنند، اما من شکر بودنت ، خدایا تو نعمت منی .خدا جون بابت همه چیز ممنونم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز