2777
2789
عنوان

اگه شوهرتون بگه فقط تو خونه بخور و بخواب سرکار نرو اینکار و میکنید؟

| مشاهده متن کامل بحث + 1392 بازدید | 87 پست

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

اره😑دوست دارید بهتون بگند فقط ببخشید مثل گاو میخوری و میخوابی پاشو برو سرکار؟

خوشی زده زیر دلتون😑😖

باردار نیستم 💕برای ازدواج و خوشبخت شدنم دعا کنید 🙏دلم حکم و توحاکم 🥺y🥺الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم😍🧿

شوهر من اوایل میگفت نرو هرچی خواستی بهت میدم الان میگه حساب کردم روت بری سر کار گفتم متاسفم خودت روز اول بد کردی دیگه حوصله ندارم واقعا خسته میشم برم سرکار توانشو ندارم ولی خونه داریم عالیییییه 

آره با کمال میل ولی باید ماهی چندتومن بریزه به حسابم💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻

 فضل پدر چه لطفی داره واسه ما؟ که بابا فاضل بود و فرزند شده فاضلاب!                                                                 -یاس

نه همه آدما باید استقلال مالی داشته باشن

 🤭 اگه کتاب و فیلم و سریال تخیلی خوب سراغ دارین بهم معرفی کنین مرسی از شما 😘❤🌺 اگه می‌خوایی منو قانع کنی لطفا بدون اعتقادات مذهبی و توهین قانعم کن😗

من نه

اولا پولی که آدم با تلاش خودش به دست می آره یک چیز دیگه هست

دوما استقلال مالی برای هرکس مهم هست، دلم می خواد منبع مالی شخصی داشته باشم نه این که از شوهرم باشه

عزیزان نی‌نی سایتی، من درحال حاضر خیلی به دعای شما احتیاج دارم ممنون می شم برام دعا کنید مشکلم حل بشه

عمرا قبول کنم

در ضمن اکثر خانم هایی که شاغل بودن و بعدش مجبور شدن خونه نشین بشن افسرده شدن

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد».. ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792