من دختر دومم یک سال و نیم هست هنوز نتونستیم مدیریت کنیم زندگیمون رو دعوامون زیاد میشه هر چقدر هم میخوایم همو درک کنیم آخرش زود رنجیمون نمیزاره من درک میکنم همسرم کار داره یه نفری داره تو این شرایط خرج خونه رو میاره ولی منم خستم دختر اولم کلاس دوم آموزش مجازی خودشم کمی ضعیفه نیاز توجه داره بچه دومم هم شدید بد قلق من هنوز اکثر شب ها بیخوابم خیلی خستم نیاز کمک دارم بعد همش دعوامون میشه نمیدونم تا این ها بزرگ شن زندگی ما پایدار می مونه یا نه اون دوست داره تو خونه تنها باشه منم همینطور نمیشه بیرون بردشون تازه خدا بهمون رحم کرده دختر کوچیکم تازه حالش خوب شده
بچه بزرگترین چالش زندگی مشترکه.درست مدیریت نشه ممکنه زندگی به جاهای باریک کشیده بشه.
عزیزم باز دختر بزرگترت ب حدی رسیده ک از پس خودش بربیاد من پسر بزرگم چهار سال هست پسر کوچیکم دو سال و سه ماهه هست خودمم شاغلم همه کارای خونه همه شستشو نظافت آشپزی خرید خابوندش داروهاشون مریضیشون همه چیشون با کنه تنها تازه حرف بزنم طلب کارم هست
نه دخترم بیش فعالی داره تازه دو ساله صحبت کردن رو یاد گرفته مشکل تمرکز هم داره یکی حتما باید بالا سرش باشه سال پیش کار خودم کشید به قرص اعصاب از بس سخت بود منم اکثر کار خونه با خودمه ولی یه وقتی میخوام برای خودم بچه مدرسه خیلی سخته تو این شرایط نمیدونم بچه رو بگیرم یا سر کلاسش باشم تازه بعد باید به درس هاشم برسم کوچیکه هم اصلا اروم نیست یه سره گریه تا شب جفتشون هم حسود
دعوا نه ولی جفتمون اذیت شدیم الانم ۵ سالس و ادامه داره اذیت هاش واس همینم دیگه دوست نداریم بچه دومی داشته باشیم و نخواهیم داشت.. مگه چقد قرار زندگی کنم ک همش با سختی باشه با همین یکی سرو کله بزنم کافیه .... شمام اگه میتونی کمک بگیر از خانواده ها و در نهایت تحمل صبرو حوصله خرج کردن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
