☹️چی بگم والا،اتفاقا من برعکس فک میکنم میگم ایکاش یه معجزه میشد وبرمیگشتم خونه خودم،نمیدونم چه مرگمه،اینجا حتی بهم توهم نمیگن،اما بازهم دوس دارم خونه خودم باشم
همیشه کم طاقت بودم،وقتی هم که خونه خودم بودم،دائم به طلاق فکر میکردم،اصلا نمیتونم تصمیم بگیرم
صدالبته که دست من هم نیست،شوهرم منتظریه اشتباه که من شکایتم رو پس بگیرم که اموالش رو منتقل کنه،ازوقتی هم گفتم تمکین نمیکنم دیگه اصلا پیام نمیده،حتما میره درخواست ازدواج مجدد هم میده!😩اعصابم خورده
حالا خانوادم عین خیالشونم نیست،میگن خوب حکم ازدواج هم بگیره،کی میاد زنش بشه؟!من کلا نمیخوام،خیلی سردرگمم،خیلی دلهره دارم
دلم یه خیال راحت میخواد که حالا حالا بعیده،برام دعاکن