سگ هار نجس مونده خونه منم با دخترم تو اتاقم باهم کلی بازی کردیم . دستم انگار لاغر شده ولی میتونم باهاش کار کنم خدا رو شکر خوبه
گل بازی کردیم دختر انقد ذوق کرد . منم گفتم به خاطرش بخندم . فقط برا شام فرستادمش بیرون
گفتم برو پیش بابا شام بخور
رفته بود خورده بود بعد اون آشغال بیشرف یه ظرف داده بود دستش بیاره برا من دیدم بدو بدو اومده داره نفس نفس میزنه میخنده میگه آوردمش سنگین نبود ... کدو حلوایی و کتلت بود منم خوردمش بعد به سرم زد تو ظرفش پی پی بفرستم براش ولی گفتم بی خیال بچه گناه داره...
فکر کنم خوابیده حیوون