از اولش ساده نبودم 😐
نمی داشتم دخترم با ادم عوضی آشنا شه تا شکست بخوره .گول حرفشان نمی خوردم
از روی دلسوزی به خواهرم مشاوره نمیدادم که آخرش بگه بتوچه 😐
هیچ کدوم از کارهایی که تو این،۱۵سال اخیر کردم رو نمیکردم
انتخاب رشتمو که گند زدم بهش رو بهتر انجام میدادم. یکی از حسرتای بزرگ زندگیمه الان
خواهرشوهرم ۳۰سالش رد شده بود وهیچ خواستگاری نداشت پدرش زنگ زد به شوهرم ودعوا راه انداخت براش شوهر پیدا کنید
منم از دهنم پرید پسرخالم مجرده حالا خواهرشوهرم ترکن وپسر خالم مازندرانی
خلاصه شوهرم رفت با شوهرخالم صحبت کرد که بیان خواستگاری
شد آنچه نباید میشد
دختره عقده ای کاری کرد کل خانواده با هم دعوا افتادن آبرو ریزی در حد زنگ زدن به ۱۱۰وخییییییلی ناراحتی های دیگه ایجاد کرد خدا لعنتش کنه
اگه همون اول جلوی شوهرم وایمیستادم اینهمه زجر نمیکشیدم
خیلی دوست دارم به عقب برگردم
با همشهری خودم ازدواج میکردم، الان خیلی اذیت میشم.
راه دور ازدواج نمیکردم.
به حرف شوهرم گوشت نمیکردم که باعث شد شغلی که بهم پیشنهاد شده بود را از دست بدم.
با کسی ازدواج میکردم که خانوده وخواهر و برادر هایش هم تراز خانواده خودم باشند.
از اول زندگیم مشاوره میرفتم تا اعتماد به نفسم را تقویت کنم و نه گفتن را یاد میگرفتم.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
20 ثانیه پیش
20 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
