2777
2789
عنوان

بین شوهرم و خواهرم یه اتفاقی افتاده

| مشاهده متن کامل بحث + 39727 بازدید | 156 پست
بهش میگم  امروزم چندین بار پرسیدم  گفتم معلومه یه چیزی شده  دیشبم یجوری بودی  ...

بگو پس دو پهلو حرف نزن هی تو دل من شک میندازی دیگه حق نداری ازش بد بگی پیش من مرسی اه

هر کی دوست داشت بگه براش آیه آلکرسی بخونم 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

بگو یعنی چی هنوز مونده تا بشناسی اگه چیزی هس

خواهرمی زودتر بهم بگو تا دیر نشده چرا اینطوری صحبت میکنی

زیباترینم 💙روزی تورا در درونم حس خواهم کرد حس گرمی تو تمام رگ های مرا پرمیکند گویا دوباره عاشق خواهم شد کوچولوی من ..دنیای من.. تو وصل میشوی ب بهشت ومن وصل میشوم ب تو .. و بهشت اینگونه کشیده میشود ب زیرپاهای من ..
بهش میگم  امروزم چندین بار پرسیدم  گفتم معلومه یه چیزی شده  دیشبم یجوری بودی  ...

یبار دعوت شدن خونتون گوشبتو بزار رو ضبط بعد قفلش کن بزار جایی ک شوهرتو ابجیت هس حالا یاخونه یا ماشین یاپارک فقططططط یادت باشه رمزتو عوض کنی میفمی چی ب چیه

ببین اصلا این شکلی نیس  واقعا مرده زنده خواهرمم براش مهم نیس  حتی شده خیلی وقتا گفته نمی ...

خب تو برای احتیاط رابطت رو کم کن

از شوهرت بپرس اونشب چیکار کردی که خواهرت ناراحت شده

فقط با حرف زدن حل میشه اما حرف اروم نه دعوا

.... 

امیدوارم کسی بمن نپره... خب همه نظرشونامیگن منم میگم. 

من این قضیه روباورندارم بااحترام. 

نکه نفس قضیه قابل باورنباشه ها... من ازمتن نوشتن باورنمیکنم


آنقَدَرسازمیزنم که زمانه برقصدبه ساز ما،روزی رسدکه زمین خلاف بگردد ز ناز ما... 
انگشت مگه چیه؟😐بنده خدا شوهرت خواهرت چه جوی داده  من با شوهر خواهرم دست میدم تو عکسا هم من وس ...

اون دنیا چی؟؟؟؟؟؟

چقدر راحت درمورد چیزی که گناهه حرف میزنید و میگید هیچی نمیشه

همین چیزای کوچیک اتفاقات بد بزرگو رقم میزنه به مرووور

خدا صبرش زیاده...

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم...خواهش میکنم برای زندگی زناشوییم دعا کنید💚
بهش میگم  امروزم چندین بار پرسیدم  گفتم معلومه یه چیزی شده  دیشبم یجوری بودی  ...

الهی بگردم بخدا خواهرت خیلی گناه داره من کاملا درکش میکنم من همسرتون قضاوت نمیکنم اما بدترین حال ممکن رو برا خواهرتون حس کردم.و در پرانتز بگم ما داماد داشتیم که روش قسم میخوردن ولی کرم میرخت که از خواهرخانمش سواستفاده کنه.

یه چی خیلی خوب ع مامانم یاد گرفتم تو زندگی 

ن اینکه تعریف کنم ولی مامانم چیزی از زیبایی و خانومیو تیپو قیافه کم نداره پدرمم همیشه خیلی دوسش داشته کلا با عشقو عاشقی بهم رسیدن حالا خواهرت ک بالاخره خواهرته ! نمیشه بگی نبا و چطورو فلان ولی مامانم هیچچچچوخت دوستاشو تو خونه راه نمیداد ن اینکه حساس باشه ها بخاطر اینکه زندگیشو دوس داشت تازه ب بابامم خیلی اعتماد داشت همیشه به من میگ وختی شوهرت هس دوستاتو راه نده تو خونه 

حالا خواهرت ب کمک احتیاج داره ی دیق شوهرت بره ماشینو پارک کنه مشکلی نیس ولی چ عیبی داره شماهم وایسی اونجا؟ن اینکه حساس بازی دربیاریا فقط وایسی🙄 

یا مثلا میخواید برید ی دوری بزنید اونم بیاد ولی ن دگ مسافرت

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792