مامانم ۱۷ سالش بوده بابام ۲۶ سال ۸۰ عقد کردن 😄
بابام اینا با پیکان مش ممدلی شوهر عمم با ۷ تا از عمه هام و دو تا از شوهر عمه هام میان دنبال مامانم اینا😂که برن آخه مامانم ۱۷ تا خواهر شوهر داره البته از دو تا زن هستن
مامانم میگه اینا جای خودشون نیست آخر عمم اینا بابام رو میندازن صندوق 😂😂😂
آقا داماد و صندوق 🤣😆😐
میگه رسیدیم همه کل کشیدن و نشستیم گفت عموم  خواسته قرمه سبزی رو بخوره خیلی شکموعه اصلا حواسش به دستش نیست میخواد بیوفته مامانم بلند میشه که بگیرتش خشتکش پاره میشه😂
میگه بابام ولو شده روی زمین میگه عمم بردش توی اتاق گفت هلیا این شلوار رو بپوش حالا اون شلوار چی مشکی گشاد کت سفید تن مامانم بوده خودت فکرشو کن🤣🤣🤣🤣