بچه ها همه ی دوستام بچه دار شدن خیلی احساس تنهایی میکنم انگار تو جمعشون غریبه م چون موضوع حرف زدنشون عوض شده و من هیچ جایی تو جمع ها ندارم
خیلی اذیت میشم انگار قلبم فشرده شده مچاله شده
منکه عاشق بچه ها و نی نی ها بودم همیشه با چه عشقی باهاشون ارتباط برقرار میکردم اونوقت دوستام که بچه میدیدن اه اه و پیف پیف میکردن همه مادر شدن
از فامیل که به خاطر سوال هاشون و کنایه هاشون گریزون بودم
دلم به دوستام خوش بود که انگار دیگه همدیگه رو نمیفهمیم