یه چن روز خیلی دعواداشتیم و گریه میکردم پیشش
دعوا هم سر اینبود اینستا یه دختر فالو داشت منم گفتم بلاکش کن اونم بلاک کرد بعد چن روز رفتم دیدم همون دختره دوباره فالو شده منم داد میزدم وگریه و ازون انکارو خلاصخثه مدتی بحث داشتیم بعد خوب شدیم منم تصمیم گرفتم با سیاست رفتار کنم کاری بهش نداشته باشمو خلاصه دیگه خیلی سرد شده بو هر کاری براش میکردم نمیدید اونقد هواشو داشتم خدا میدونه فقط کاری میکردم خوشباشه تا اینکه یهو گفت ما تفاهم نداریم من اصلا نمیتونم اونی که میگی باشم مثلا من نمیتونم دو نفری زندگی کنیم بعدا من جمع دوس دارم من اهل مسافرت نیستم من اهل این نیستم هیچوقت ببرمت تفریح من فقط دوس دارم تو خونه باشیم و هزاران مورد دیگه
من با ایشون ۳ ساله دوستم و گریه میکرد برام یه روزایی اصلا نمیشناسمش الان
الانم۲ هفتس باهام حرف نمیزنه میگم اخه چرااا میگه حوصله ندارم تو اومدی منو ببینی مریض بودی منم مریض کردی از کارام عقب موندم حوصله هیچی ندارمو.... ما قبلا یک دقیقه از همبی خبر نبودیم اما الان.....
دارم دق میکنم شبا با استرس میخابم روزا با استرس پا میشم دل و درونم اشوبه؟
امکان داره ولم کنه؟