دوستان چند وقت پیش برادرشوهرم به زنش گفته بود که حقی نداره با من رفت وامد کنه دلیلش هم وقتی شوهرم زنگ زدپرسید گفت ازقیافش معلومه دیگ😐درصورتی ک منوشوهرم نشسته بودیم حیاط اون اومد سلام دادم جواب ندادو رفت بعد به زنش اینجوری گفته بودخداشاهده هیچوقت باهیچکس هیچ رفتاری نداشتم ک بخادناراحتش کنه اینو همه هم میگن نمیدونم چرا بامن اینجوری میکنه....حالا زنش باز میاد خونمونو میگه ک من کاری به شوهرم ندارم و باشما هم مشکلی ندارم ولی کلا زنش خیلی رومخه تاپیک قبلی گفتم که چقد پز میده علاوه بر پز دادنش هم حرفای بدی پشت سرم گفته بود قبلا...حالا شوهرم میگه بهش بگو که مجتبی گفته دیگ نیا خونمون وقتی شوهرت دوس نداره دیگ نیا وقتی برادرم بهم وفا نداره زن برادرمو میخام چیکار اخه میگ دوباره نشسته حرف زده پشت سرمون براهمین ازش خوشش نمیاد اینم بگم منو شوهرم زندگیمون خیلی خوبه از نظر مالی ازاونا ضعیف تریم ولی توهمه فامیلشون هم زندگیمون زبون زده برادرشوهرمم بمن حسودی میکنه الانم که اون حرفو زده و شوهرم از گل کمتر بمن نگفته توقع داشت شوهرم منو از خونه بیرونم کنه😐 همش به یه بهونه جلو شوهرمو میگیره و چرتوپرت میگه شوهرمم براهمین میگ بهش بگو دیگ نیاد که از زندگیمون خبر نبره اخرش منو مجبور میکنه باداداشم دعوا کنم
اما ازجایی ک من دلم نمیاد ناراحت کنم جاریمو نمیدونم چطوری بهش بگم ک نیاد میشه بگید چجوری بهش بگم؟؟