سلام دوستان
بعد از دوسال باردار شدم و بچم تو هفته هشتم سقط شد
خیلی درد کشیدم خیلی سختی کشیدم الان یک ماهه مثل افسرده ها شدم
همسرم خیلی درکم کرد
ولی خواهرشوهرام حتی یه زنگم بهم نزدن
خیلی ناراحت شدم
الان خواهر شوهرم حامله شده
ولی به من نگفته بودن
الان که خودم فهمیدم میگن به تو نگفتیم که یه وقت چشمش نزنی یه وقت به دلت نیاد باعث شه بچش بیفته😭💔
خیلی ناراحتم از یه طرف هنوز فراموش نکردم سقطمو از یه طرف این حرفا🚶♀
چقد بدبختم منننننننننننن
بمیرم برات
جامعه داره از این بی فرهنگی ها نابود میشه
ببین اینا خیلی ابتدایین و جهان سومی تفکر میکنن
تو ک خودت میدونی همچین حسی نداری
پس بیهیالشون
مطمن هم باش سرشون میاد چون منتظر چشم زدن نشستن
پس کائنات براشون میاره حتی اگر از طرف تو نباشه
اونا رو ول کن تو توکل کن به خدا قطعا خدا همه چی رو حل می کنه اصلا نا امید نشو به دلم افتاده خدا خودش یه بچه خوشگل به تو میده
دنیا که به آخر نرسیده شما هم انشاالله دوباره باردار میشی
میخوای شاد زندگی کنی از هیییییچکس به جز خدا انتظار نداشته باش... ناراحت نباش که چرا زنگ نزدن و...
یعنی بچه ی شما رو اونا چشم زدن افتاده که آنقدر نگران چشمن؟🤔
عزیزم 🥺🥺حق داری ناراحت بشی خیلی بی فرهنگن توجه نکن
منم ۳ تا تاحالا سقط کردم اولی خودش سقط شد خود به خود
دومی مشکل قلبی داشت ۱۷ هفته سقط کردم
سومی ۸ هفته ایست قلبی کرد 🥺
فکر کن من چی کشیدم
ان شاالله دوباره باردار میشید و بچه میمونه
خب زنگ نزنه، ناراحتیتون بی دلیله
اما گفته چشمش نزنی ، حرف خوبی نبود
درسته رک بودن خوبه اما دلیل بر بی احترامی نیست
اما اینجوری فکر کنید ، یه نفر اگه حرفه بدی میزنه ، نشانه ی بی شعوری و ضعفه شخصیته خودشه ،چرا شما باید به خاطره بی شعوریه یه نفر دیگه ناراحت باشید
من هم زود بهشون گفتم آنچنان بلایی سرم آوردن که توی شش هفته سقط شد پارسال امسال هم شوهرمو راضی کرد که به کسی نگین تا چشم نخوره اونم از ترس به کسی نگفت ولی بعد سه ماه فهمیدن البته دیگه مهم نیست چون سه ماه اول خطر داره الان هم خونشون نمی‌رم ومریضی رو بهانه می کنم
