تو عقدم ، یه خواهر شوهر دارم 10 سالشه ولی پدرم و درآورده، خسته و افسرده شدم، میمیره برام ولی خیلیم عذابم میده، هیچکسم چیزی بهش نمیگه انگار نه انگار من دارم اذیت میشم، انقدر لوس بخدا انگار 2 سالشه، میترسم بعد عروسی که کلا داخل یه ساختمون هستیم و نزدیکیم ول کن نباشه و نتونیم راحت باشیم، نگید بچس و فلان و... منم سنی ندارم و اول جوونیمه ذوق دارم اما وقتی میرم خونه نامزدم یه دو دقیقه بخوایم بریم سر کوچه گریه میکنه منم ببرید و برگردیم قهر میکنه و..... حتی چندباری دیدم میره تو اتاق رخت خواب من و شوهرم و از هم جدا میکنه 😶