تو عقدم ، یه خواهر شوهر دارم 10 سالشه ولی پدرم و درآورده، خسته و افسرده شدم، میمیره برام ولی خیلیم عذابم میده، هیچکسم چیزی بهش نمیگه انگار نه انگار من دارم اذیت میشم، انقدر لوس بخدا انگار 2 سالشه، میترسم بعد عروسی که کلا داخل یه ساختمون هستیم و نزدیکیم ول کن نباشه و نتونیم راحت باشیم، نگید بچس و فلان و... منم سنی ندارم و اول جوونیمه ذوق دارم اما وقتی میرم خونه نامزدم یه دو دقیقه بخوایم بریم سر کوچه گریه میکنه منم ببرید و برگردیم قهر میکنه و..... حتی چندباری دیدم میره تو اتاق رخت خواب من و شوهرم و از هم جدا میکنه 😶
یک آدم رک هستم ولی بی زحمت اگه بی ادبی کردم پای رک بودنم نزارین اون یه مقوله جدا از شخصیتمه😂درخواست دوستی ندین لطفا...خدایا شکرت.🌸قانون مزرعه میگه:تو تصمیم میگیری چی بکاری، اما تو فصل برداشت تو موظفی اونچه که کاشتی رو برداشت کنی🤫 مستی که داره پیشت اعتراف میکنه براش کشیش نشوووووو.....
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
منم خواهر نامزدم همینجوریه اونم اتفاقا ۱۴ سال بیشتر نداره دیدم خیلی دخالت و اذیت میکنه کلا دورش کردم از خودمون طوری که میخواد زنگ بزنه به نامزدم از من اجازه میگیره
کافیه نامزدم یه دونه وسیله هم واسم بگیره جنگ راه میندازه که من چی پس
یه دقیقه نمیتونم باهم حرف بزنیم، همش هم میگه بعد عروسی میام طبقه بالا تو برام غذای فلان بپزی و باهات بخوابم وووو منم که میدونم کسی نمیگه بهش نکن، استرس دارم