زحمت رو که بالاخره کشیدن
ولی الان که به سن ازدواج و این مسائل رسیدم اصلا به فکر زندگی اینده من نیستن البته نسبت به ابجیم هم همینطور بودن
حالا چه ازدواج کنم چه مجرد بمونم اینده دارم
ولی هیچ موقع به فکر اینده من نیستن
و هیچ وقت مایل نیستن خواسته های مادی منو به براورده شدنشون کمک کنن
من نمیخدام همه چیز رو اماده کنن
ولی خیلی وقتا کمکاشونم ازم دریغ میکنن
علتش هم اینه که من همیشه ازشون کم خواستم اصلا بهشون فشار مالی نیاوردم تا حالا
ولی هیچ موقع اونا به فکر من نبودن
حتی از لحاظ روحی و روانی برای غریبه ها و خواهر و برادراشون وقت میذارن و مشولشون رو سعی میکنن حل کنن
ولی به من که میرسه....
کلا بخاطر رفتارشون احساس سربار بودن و اضافی بودن دارم
اعتماد به نفسم هم کمه
به اینده ام امیدی ندارم
چون از طرف خانوادم هیچ حمایتی نمیبینم و خودم هستم و خودم.