بچه ها ببینید از اول تعریف میکنم جریان چیه لطفا شما قضاوت کنید
شوهر من با برادر کوچیکم تو یه مغازه کار میکردن
اینجوری بود که اگه ما یه تومن خرج میکردیم مامانم خبر داشت
داداشم بهش میگفت امروز اینقدر برداشت کردن
یا اگه جایی بدهکار بودن مامان بابام خبر داشتن
شوهرم سر همین کارا گفت جدا شیم من نمیتونم کار کنم با این بچه ننه
با داداش بزرگم نشستن تو همون مغازه اوکیه الان همه چی
بعد ..