من دیگه بعد از ۶ سال تو رابطم با همسرم ب شکست خوردم و با وجود عشقی ک بهش داشتم و یک حس مادر بودن و ترحم بخاطر (بیماری دو قطبیش) اما دیگه بریدم و نتونستم کنار بیام و امیدمو از دست دادم واسه اصلاح و بهبودش....
دارم روزو شب جون میکنم فراموش کنم و مصمم بمونم رو تصمیم منطقیم...
اما اون هی زنگ میزنه و پیام میده و التماس ک برگرد
خیلی غصمه براش و کاری ازم برنمیاد دیگه
عذاب وجدان گرفتم....
یعنی این حسو بمن القا میکنه التماس هاش....
حس میکنم ادم سنگدلیم
اما کم اوردم....
چیکار کنم؟
طبیعیه این حسها؟