سارا جان واقعا برای من داستان زندگیت جالب بود احساس میکردم توی لحظه به لحظه ی زندگیت هستم چرا ادامه ...
عزیزمی🌹 نوشتن خاطرات را با اصرار دوستان شروع کردم و با ذوق مینوشتم، موقع های تنهایی م. میخواستم درددل کنم سبک بشم، متاسفانه تعدادی خیلی با من برخورد کردند. من هم سعی کردم بمونم اما نشد. هم بخاطر شرایط جسمانی که برام ایجاد شده و هم دلم طاقت این نامهربونی ها را نداره. اومده بودم سبک بشم اما متاسفانه بعضی ولم نکردند و......
منم اطرافم دیدم نه به این شدت ولی آدمایی که هرکدوم یکی از این خصلت هارو دارن و مجموعش توی خانواده شو ...
عزیزم خدا میدونه که من عین حقیقت را گفتم. حتی نخواستم خانواده خودم را بهتر جلوه بدم یا خودم رو صاحب ثروت. آخه زندگی غم انگیز من چی داره که بخوام به دروغ بگم؟؟
بهترین راهه پسنداز ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟من و مادرشوهرم تصمیم گرفتیم ..عضوخیرین حمایت از بانوان و خانواده های کم درآمد باشیم ...ینی من با خیرین میتوانم وام به نیازمندان بدم جالبتر اینکه هرموقع نیاز داشته باشم بدون قرعه کشی و بدون ضمانت و بدون سود وام گیرنده باشم .تنها راه برای پسنداز مخفی برای اکثر ما خانمهای خانه دار هست
بهترین راهه پسنداز ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟من و مادرشوهرم تصمیم گرفتیم ..عضوخیرین حمایت از بانوان و خانواده های کم درآمد باشیم ...ینی من با خیرین میتوانم وام به نیازمندان بدم جالبتر اینکه هرموقع نیاز داشته باشم بدون قرعه کشی و بدون ضمانت و بدون سود وام گیرنده باشم .تنها راه برای پسنداز مخفی برای اکثر ما خانمهای خانه دار هست