2777
2789

بعد زایمان ۲۴ ساعت بخش مراقبت های ویژه بودم و تنگی نفس و درد کلیه خیییلی بدی داشتم و متوجه شدم بر اثر مسمومیت حاملگی کلیه هام عفونت کردن و انزیمای کبدم ب شدت بهم ریختن ۵ روز بستری بودم بچه هم افت اکسیژن داشت بخش نوزادان بستری بود از همون نوزادی تا شیر میخورد سریع مدفوع میکرد طوری ک پرستارا میگفت عه نوزادت بازم پی پی کرده برو عوضش کن

پسرمم مرخص شد و بهم گفتن ک ی رگ اضافه توی قلبش باز شده ک خیییلی خطرناکه و باید تحت نظر دکتر قلب باشه.همونطور ک گفتم خیییلی زیاد مدفوع میکرد مدفوع چسبناک و من اصلا نمیدونستم ک چی هست و اطرافیان هم میگفت ک طبیعیه .توی بیمارستان پزشکش دکتر ارمانیان بود فوق تخصص نوزادان خدا ازش نگذره بهش گفتم اقای دکتر این بچه اسهال داره بدنش پر شده از دونه حتی پوست سرش هم دونه قرمز زده بود میکفت اینا قارچن با پماد خوب میشن.ده روزه بود ک بی قراریاش داشتن شروع میشدن

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

و دکتر ارمانیان لعنتی میگفت کولیک داره چیزیش نیست .قطره های کولیک فایده نداشتن ب حدی بی قرار بود ک صدای جیغاش خونه همسایه ها میرفتن و میگفتن چرا دکتر نمیبرینش و اونا خبر نداشتن ک ما هرروز میبریمش مطب و بی فایده.هر شب میبردیمش بیمارستان کودکان اونام ازش سونو میگرفتن و میگفتن ک کولیک داره و صبح ساعت ده مزخصمون میکردن .انقدر این هر شب رفتن ها ب بیمارستان زیاد شده بود ک همه پرستارا بخش مسخره م میکردن ک مامان ندید بدید دوباره اومد بچه ش کولیک داره ما رو کشته هر شب میاره بستریش میکنه.اما من خودم میفهمیدم ک بچه م ی چیزیش هست خدا شاهده اگه دروغ بگم بحدی گریه میکرد و کبود میشد ک مجبور میشدم سشوار و جارو برقی رو همزمان روشن بزارم ک حداقل نیم ساعت ساکت باشه.ارمانیان لعنتی یادمه ی شب ب بچه چهل روزه من اب یخ داد با لیوان یکبار مصرف و میگفت تو مامان خوبی نیستی بچه ت تشنه شه ببین من اب بهش میدم خدا ازش نگذره الهی خیر نبینه از عمرش.سرتونو درد نیارم دو ماه گذشت با هرشب بیمارستان بستری بودن و توی ماشین بچه رو تابوندن تا اینکه ی نوبت گرفتم برای دکتر صانعیان

تا چشماشو دید و بیقراری هاش رو دید گفت این بچه رفلاکس و الرژی داره کلییی ازمایش نوشت براش بماند ک چقدر برای رگ گرفتن خون بچه مو ریختن روی ملحفه تخت😭😭.تا اینکه دارو داد شیر خشک مخصوص الرژی بهش داد و کم کم حالش خوب شد بی قرار نبود شبا میخوابید وزن گرفت رشد کرد چشماش سبز و طوسی پوستش مثل برف سفید لپای تپلی اونموقع بود ک فهمیدم مادر شدم.سه ماهگی بردمش اکوی قلب و دکتر گفت رگ اضافه شکر خدا بسته شده و قلب بچه م ب لطف خدا هیچ مشکلی نداره

۶ ماهگی ب غذا افتاد حتی ب هویج هم واکنش داشت سرتونو درد نیارم تا دو سالگی دستم بند بود باهاش انواع تست الرژی اندوسکوپی کلونوسکوپی تا اینکه ب لطف خدای مهربون و مولا علی پسرم بهتر شده 

الانم ۲ سال و ۴ ماهشه  و هنوزم الرژی ب لاکتوزش هست و مطمینم ک خوب خوب میشه و همه چیز میتونه بخوره.ببخشید پرچونگی کردم خیییلی خلاصه ش کردم حلال کنید

سالمه خداروشکر؟ پس چرا بهتون گفتن فلجه؟

بله سالم الحمدلله.خدا نگذره از ازمایشگاه نوبل .بعد زایمان رفتم ازمایشگاه و اونجا رو رو سرشون خراب کردم و متوجه شدم خییلی خانم دیگه هم مثل من بوده جواب ازمایشاشون و فهمیدم ایراد از ازمایشگاه بوده

بله سالم الحمدلله.خدا نگذره از ازمایشگاه نوبل .بعد زایمان رفتم ازمایشگاه و اونجا رو رو سرشون خراب کر ...

آخ دلم آروم گرفت 

خیلی برات خوشحالم خیلی 

اسم گل پسرت چیه ؟

اگه دوس داشتی عکسشو بذار ببینیم

گفته بودی درد دل کن گاه با هم صحبتی..‌. کو رفیق راز داری؟ کو دل پر طاقتی؟
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز