سلام پارسال رفتم خونه پدربزرگم همه خاله هام ودایی هامم بودن اونجا بهد من خیلی کار کردم بقران از صبح زود تا,شب ساعت12کار میکردم ظرف میشستم غذا میپختم بعد خاله ام همسن خودمه زایمان کرده بود حتی لباس جیشی ها بچشو دادن من شستم. حالا من توخونه ى خودمون اصلا کار نمیکنم. ولی اونجا ازم کار سنگین کشیدن.منم سکوت میکردم. خاک توسرم.اونوقت یه دخترخاله ای دارم انگارگاویه همش مبخورد ومیخوابید.الان از پارسال همش خودمو سرزنش میکنم.بد من تونیک زیاد دارم پارسال ک رغتم اونجا فقط ى تیشرت و یه شلوار بردم فک کردم یکی دوروز میمونم. مامانم بهم گفت اولا دو روز بیشتر نمون دوما لباس پوشیده ببر. من احمق گوش ندادم الان همه فک میکنن لباس ندارم. ب نظرتون همبشه یادشون میمونه این جریانا؟