2777
2789
عنوان

شده برید خونه یکی بعد ازتون خیلی کار بکشن؟

| مشاهده متن کامل بحث + 236 بازدید | 37 پست
واااای سخت نگیرررر

بخدا ازبس فکر کردم عصبی شدم.اخه من مجردم.جلو عروس و داماداشون بد شد الان میگن این لباس نداره و همه کارا رو دوشش بود.بعد بخدا همیشه هم غرور داشتم ولی له شد همش بد نگام میکردن چون زیاد کار میکردم.

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

بخدا ازبس فکر کردم عصبی شدم.اخه من مجردم.جلو عروس و داماداشون بد شد الان میگن این لباس نداره و همه ک ...

نه عزیزم ملت خودشون انقد گرفتاری دارن نمیشنن این فکرارو بکنن، مسافرته دیگه تو خونه خودتون که نبودی

«لا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»
یک ماه موندیییی خب لباس میخردی لنتی😂

میدونی چیه. بخدا هی میخواستم برم بخرم بعد مادربزرگم میگفت داری میری بیرون شام نپختی. صبح میخواستم برم میگفت ناهار نپختی. منم احنق بودم ول نکردم برگردم خونه ى بابای خودم. بخدا الان همش ناراحتن اصلا اعتماد ب نفسم خرد شده.همش لباسای خودمو ک خوبن میبینم اعصابم خرد میشه مم چ فایده بقیه میگن بی لباس بوده حتما 

بخدا ازبس فکر کردم عصبی شدم.اخه من مجردم.جلو عروس و داماداشون بد شد الان میگن این لباس نداره و همه ک ...

نه عزیزم تو خانومی کردی ولی تجربه شد جایی میری حتی برامدت کم لباس ببر فوقش میمونه تو ساکت برمیگردونی

مامانت دعوات نکرد؟ که من میگم دوروز بمون

مامانم هی زنگ میزد میگفت بیا دختری هستی زشته من برنگشتم مامانمم دیگه قهر کرده بود ازبس زنگ میزد فایده نداشت

حالا من به غلطي كردم هيچوقت يادم نميره دوست مادرشوهرم دعوتمون كرده بود مولودي منم تازه هروس مادرشوهرم گفت برگشت پياده روي مي كنيم تا خونه من تيپ معمولي زدم رفتم انگار عروسی  بود  همه  لباسای  مجلسی خاك برسرم من خونه آشناها هم معمولي نميرفتم  ،هيچوقت يادم نميره چند روز بعدش رفته بودم خونه مادرشوهرم، مادرشوهرم گفت  اين لباست خیلی خشکل تر از اونی که تومولودی پوشیده بودی 

  هواي نبودنت داره خفه ام ميكنه بابايى  لطفا براي باباي آسمونيم صلوات بفرستين🖤خداي من شكر 

آره یه هفته پیش مادرشوهرم مهمون داشت (خونمون ویلایی باهاشون توی یک  حیاط مشترک هستیم ) ، اومد پایین پیشم گفت مهمون دارم شماهم شام بیاین دورهم باشیم گفتم باشه رفتم اینقدر ازم کار کشید تازه من باردارهم هستم شب از کمردرد تا ۳ نصف شب خوابم نبرد ای کاش یه کم دلسوز بود منی که اینقدر احترام میزارم ،قبلا که غذامون باهاشون مشترک بود الان چندماهه جدا کردم ببین من چه عذابی می کشیدم 

مامانم هی زنگ میزد میگفت بیا دختری هستی زشته من برنگشتم مامانمم دیگه قهر کرده بود ازبس زنگ میزد فاید ...

پس یادت باشه از این به بعد حرفشو گوش کن

اون خانوادشو بهتر از شما میشناخته

ازمیان دردها،آنهایی که گفته نشدند مارا پیر کردند💔https://eitaa.com/hanacandlelight

نه عزیزم تو خانومی کردی ولی تجربه شد جایی میری حتی برامدت کم لباس ببر فوقش میمونه تو ساکت برمیگردونی

اعصابم از این خرده ک اونا تو ذهنشون میگن حتما لباس نداشته.بدم میاد کسی دز موردم بد فکر کنه. اخرشم هیشکی ازم تشکر نکرد از بقیه ک تماشا چی بودن تشکر کردن انگار من کلفتشونم 

پس یادت باشه از این به بعد حرفشو گوش کن اون خانوادشو بهتر از شما میشناخته

اره. الانم بهم میگه خوبت شد از حرف من ک مادرتم گوش ندادی رفتی ابروت رفت همیشه سنگین بودی ولی خودتو زیر سوال بردی وقتی هم فهمید لباس جیشی دختر خالمو شستم انقدر عصبلنی شد گفت ابروی خودتو بردی چرا لباسا بچشو شستی. بخدا من زورشونو نداشتم اونجا

اعصابم از این خرده ک اونا تو ذهنشون میگن حتما لباس نداشته.بدم میاد کسی دز موردم بد فکر کنه. اخرشم هی ...

مطمئن باش عروس ها و دامادها 

هم اونارو شناختن هم شما رو

حالا باخودشون گفتن چقد ساده س ،شاید کسی به این فکر نکرده باشه که تو یه دست لباس داشتی

ازمیان دردها،آنهایی که گفته نشدند مارا پیر کردند💔https://eitaa.com/hanacandlelight

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

تیروئید

priam17 | 1 دقیقه پیش

تیر کشیدن قلب

o_o_o | 33 ثانیه پیش
2791
2779
2792