منم دیگه باهاشون رابطه ندارم. دیگه نمیرم اونجا.بعد همین خاله ام ک براش لباسا بچشم شستم انقدر حسوده اصلا ازم تشکر نکرد بعدم ب شوهرش گفت حق نداری مریم رو برسونی ترمینال ب ما چه.خدا ازش نگذره.از وقتی برگشتم همش گریه میکنم بیشتر شبا
یه آینده ای هم وجود داره
بالاخره یه جا همدیگه رو میبینید
سرت رو بگیر بالا محل سگ بهشون نده
نه سلام نه هیچی یه جوری بعدا بسوزونشون
با بی محلی با چپ چپ نگاه کردن یه جوری از بالا به پایین نگاه شون کن بذار تصویری که از تو ذهنشون ساختن از بین بره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
