2777
2789
عنوان

داداشم لطفا بیاید همگی

212 بازدید | 10 پست

سلام دوستان راستش داداش من ۳۰سالشه و از بچگی تاسیکل درس خونده و هیچ صنعت و حرفه ای هم نرفته یاد بگیره همش میرفته تو شرکت و کارخونه کار میکرده الان هیچی پول نداره و هرچی داره خرج خوراکش و شارژ و گوشیش میشه بابام بناست و هرروز میره سرکار داداشم تایکم کاربهش سخت میاد میشینه خونه مامانمم بهش میگه بیکار نمون فحش میده به مامانم موندیم چیکارش کنیم مامانم دلش میخاد بچش مثل بعضیا زن بگیره زندگی دار بشه داداشم میگه اخرش میخام بمیرم واسه چی کارکنم جمع کنم میگه زنم نمیخوام ولی مامانم غصه میخوره

بازعقلش میرسه زن نمیگیره با توجه ب شرایطش

به قول کافکا : بغلم کن ، بغلم کن که حرف زدن کافی نیست ....                                 پناه میبرم به رویا ....از شر تمام واقعیت های تلخ ...نمیدانم رسیدن چیست،اما بی گمان مقصدی هست که همه وجودم به سمت آن جاری است...

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اره ولی تلاش نمیکنه اصلا

افسرده اس 

به قول کافکا : بغلم کن ، بغلم کن که حرف زدن کافی نیست ....                                 پناه میبرم به رویا ....از شر تمام واقعیت های تلخ ...نمیدانم رسیدن چیست،اما بی گمان مقصدی هست که همه وجودم به سمت آن جاری است...
بره یه تخصص ولو همان بنایی پدر رو یاد بگیره تا کم کم شروع به کار و مستقل بشه

اخه بابابام اصلا نمیسازن بابام هرچی میگه قبول نمیکنه میخاد بگه من بیشتر میدونم شما نمیدونن بابامم اعصابش نمیکشه از بس مخشو میخوره

چیکارش کنیم

بایدبره پیش مشاور


به قول کافکا : بغلم کن ، بغلم کن که حرف زدن کافی نیست ....                                 پناه میبرم به رویا ....از شر تمام واقعیت های تلخ ...نمیدانم رسیدن چیست،اما بی گمان مقصدی هست که همه وجودم به سمت آن جاری است...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792