😒😏😏😏😏😏مثلا نسیه هاشو بنویسه اون وقت کل خاطراتشو گله هاشو نوشته گذاشته توش داد دست شوهرم البته شوهرم ندیده هاااا اورد گفت بزار خونه اون یکی دفتر تموم شد اینو ببرم منم همینجور سر سری نگاه میکردم دیدم دوتا دلنوشته توشه یکی نوشته بود امروز تولدم بودو کسی بهم تبریک نگفت فقط شوهرم برد بیرون شام مهمونم کردو بابام زنگ زد داداش کوچیکم 😐😐بقیه زنگ نزدن و کادو ندادن واقعا ناراحتم 😶یکی ام نوشته بود باردارم کسی بهم تبریک نگفته حتی داداشام زن داداشام درصورتی که بارداریشو تا ۷ ماهگی نگفتن به کسی 😐
بنظرتون عمدی بوده ؟ یا هواسش نبوده میگم اونارو جدا کنم دیدمش بدم بهش بعد میگم ولش کن