من زایمان کردم س روز پیش...شوهرم برام گل خریده بود ک نزاشتن بیاره تو بیمارستان...خلاصه شبی ک من بیمارستان بودم رفته بود خونه مادرش و گل رو برده بود اونجا...ک بعدا ببریم خونمون....وقتی از بیمارستان مرخص شدم اول رفتیم خونه مادرشوهرم چون گفته بود ناهار درست میکنم بیارش اینجا بعدا ببر خونه خودتون یا خونه مامانش...خلاصه اونجا بودم ک گل رو نشون دادن و یهو شوهرم ب من گف حالا این باشه اینجا یکی دیگه براتو میخرم مادرشوهرمم ت اشپزخونه بود نمیدونم شنید ی ن...ولی من خودمو زدم ب نشنیدن بعدش ک خاستیم بیایم خونمون یادم شد گلو بیارم وگرنه همونجا میاوردمش...خلاصه امروز مادرشوهرم اومد ازم سر بزنه رفتنی شوهرم میخاست ببره برسونتش ب شوهرم یواش گفتم گلو بیاری رف اومد دیدم نیاورده گفتم مگه نگفتم گلو بیاری کو گل گف اونو دادم برا مادرم گفتم ت خریدی برامن کی گفته بدی ب مادرت گف خووودم...گفتم اونو میری میاری گف ن یکی دیگه براتو میخرم گفتم من همونو میخام گف بعد ی عالمه کل کل کردن گف باشه اونو میارم یکی دیگه برا مادرم میخرم منم گفتم اصلاااا همچین کاری نمیکنی...بچه ها ننش اینا دو سال باهامون قهر بودن اینو ادم حساب نمیکردن مامان من دوسال جورمون رو از هرلحااااض کشید و کم نزاش برامون ی بره خریدیم ی سال مامانم جمعش کرد اخر سر بره رو روزی ک از بیمارستان اومدیم برد جا خونه مادرش و اونجا کشت کلشو جیگرشو داد ب اونا گف ی دستشم بردارین برا خودتون...درصورتیکه مامان من یک سال ب اون بره خرج کرد و خوراکی خرید برا بره...الان دوهفته س با خانوادش اشتی کرده میخاد خودشو براشون بکشه..مادرم اومده اینجا منو جمعم کنه زائیدم شوهرم ی عالمه کم محلی میکنه ک بره...تازه امشب دوشبه ک مادرم اینجاس...حالا من این پیامو ب مادرشوهرم دادم ببینید
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
اینه...شوهرمم هنوز نمیدونه فقط منتظرم مادرم بره ی جنگی بپا کنم چون داره ب مادرم کم محلی میکنه و خودش ...
خدایی واسه یه گل مثل ندیده رفتارکردی زشته بابا....درضمن بااینکارت باعث شدی اونم سرلج به مادرت بی محلی کنه به جای اینکارا بهتربودباسیاست خودت میگفتی ارزش نداره گل روازمادرت نگیر
وای چقد بدجنسسسسسی و حسودی شما !!!قشنگ معلومه !! واسه یه گل چیکار کردی ماشاالله بهت شما مگه ...
عزیزم کوری نمیبینی گفتم ب مادرم محلی میکنه ک منم مجبور شدم واسه گل پیام بدم...اره مادرشوهرم خیلیییییم حوبه خیلی هم دوسش دارم اما شوهرم ی کارایی میکنه ک باعث میشه منم نسبت ب مادرش بد بشم...تقصیر شوهرمه...اگه شما میگی مادرت دوسال جمعش کرده رو میگی اما زحمتایی ک براش کشیده رو نمیگی خب بقول خودت مادرشه وظیفشه وظیفه ی مادر من نیس ک جورشو بکشه...با مادرم خووووووب نیس از وقتی با اونا اشتی کرده ک مسبب اشتی کردن هم خوووودم بودم خودم اشتیشون دادم با مادر من بد شده و همه خوبیهاشو داره یادش میره
کار شوهرت زشته ک ب مامانت بی احترامی میکنه.ولی مشکلاتتون ریشه ایه.ب نظرم یکم بچگانه رفتار میکنید
من مادر نميشوم تا فرزندم را عصاى دستم كنم...من مادر نميشوم تا پيري و كورى ام را به فرزندم تحميل كنم....من مادرنميشوم تا بهاي قطره شيرى كه به كودكم داده ام پس بگيرم....من مادر نميشوم تا فرزندو وابسته و بيمار تربيت كنم و افتخار كنم به اينكه فرزندم مرا بر همسرش ترجيح ميدهد....من مادري بيمار نيستم...من مادر ميشوم تا انسانى سالم و مستقل تربيت كنم،مادرميشوم تا انسانيت را به فرزندم بياموزم.انسانى قوى و درستكار و خوشبخت....كودكم وظيفه اي در قبال من ندارد....بلكه من مادر او هستم و موظف به خوشبخت كردن فرزندم
توهین نکن...یکم فک کن ببین چیکاااااار کرده ک من دوس ندارم گلو بده ب اون درصورتیکه مادرش خدایی برامن ...
هزیزم
قدم نو رسیده مبالک....
شوهرمنم یک سال باخونوادش قهر بود همون موقع ضرر سنگین داده بود ورشکست بود پدرو مادرش ولش کردن .پدرو مادرم همه جوره جورش رو کشیدن .هر چی میگفتیم بریم اشتی کنیم میگفت نه نمیخوام .خخخخخ وقتی اخرین چک بدهی هاشو دادیم گفت هرچی فکر میکنم مادر احترامش واجبه باید برم پیشش ....
خلاصه که شوهر تو تنها اینجوری نیست اکثر مردا همینن
نمیدونم همیشه این اخلاقو داری یا به خاطر زایمان هورمون هات بهم ریخته و عصبی هستی...موضوعاتو کوچیکو داری بزرگ میکنی بنده خدا که دوتا النگو خریده گل هم گفته بازهم برات میخره چرا مثل بچه های دوساله دعوا میکنی که همونو میخوام..در مورد گوسفند هم اگه مادرت اینا گله دار هستن و کنار بقیه گوسفندها این بره رو هم بزرگ کردن خودشون ماشالله تامین هستن از نظر گوشت چرا با این حرفا میخوای مادرتو نخورده ی گوشت نشون بدی؟یعنی این همه زحمت کشیده میخوای به دوکیلو گوشت برابر کنی؟تو با خانواده ایی که داشتی باید خیلی خودتو چشم و دل سیر نشون بدی از گوشت و جگر و این چیزا....رفتار شوهرت هم بچگانه داره مقابله به مثل میکنه در برابر رفتار شما...با همین فرمون بری جلو هم دوباره قهر تو خانواده ی شوهرت میندازی هم خونه ی خودت.